خانه  :: اساتید  :: اخبار

روز وحدت حوزه و دانشگاه گرامی باد
شهید مفتح، طلیعه وحدت حوزه و دانشگاه



در سیر تحوّل حوزه و دانشگاه تا هنگام انقلاب مشروطیت ایران، دوره ای را که مراکز آموزشی ایران پشت سر نهادند یگانگی دانشمندان علوم دینی و متفکران سایر علوم بود. در این مقاطع نسبتاً طولانی، علوم حوزوی به معنای متداول کنونی با آموزش های دانشگاهی به لحاظ شیوه های تدریس و چگونگی کسب آن ها از سوی دانشجویان و طلّاب هم سو بودند و به سوی هدفی واحد گام برمی داشتند. با شروع انقلاب مشروطه، تربیت متخصص جهت اداره امور کشور به شیوه ای مُدرن شکل جدّی به خود گرفت، امّا دیگر تعلیم و پرورش دانش پژوهان در فضای معنوی حوزه ها و مراکز علوم دینی انجام نمی پذیرفت، بلکه این افراد یا به اروپا می رفتند و در سیستم های غربی آموزش های لازم را فرا می گرفتند و مطابق اهداف و افکار آنان تربیت می شدند، یا آن که در داخل کشور مطابق همان نظام بار می آمدند، شیوه های آشفته جدید که محصول و ارمغان نظام آموزشی غربی ها بود، شرایط جدیدی را بر دانشگاهها حاکم ساخت که نه تنها با روش های تعلیم و تربیت حوزویان هیچ گونه شباهتی نداشت بلکه شکاف بین دانشگاه و حوزه را افزایش می داد. روشنفکران خودباخته و بیمار داخلی نیز در تثبیت این روند که با هویت اصیل ایرانی و ارزش های مذهبی مغایرت داشت نقش مؤثّری ایفا کردند.
در این دوره طلّاب علوم دینی تحصیل در دانشگاه را نوعی گرایش به تجدّد، غرب زدگی و فاصله گرفتن از دیانت، تلقی می کردند و دانشگاهیان، دانش آموختن در مدارس علوم دینی را نوعی حرکت ارتجاعی و جمود و تحجّر تصوّر می نمودند.
امام خمینی در بیاناتی فرموده اند:
...یک روز بود که دانشگاه و حوزه های علمیه نه این که از هم جدا بودند(بلکه) جوّی به وجود آورده بودند که با هم شاید دشمن بودند، نه دانشگاهی تحمّل روحانی را داشت و نه روحانی تحمّل دانشگاهی را، اساس هم این بود که این دو قشری که با اتحادشان تمام ملّت متّحد می شوند را از هم جدا نگه دارند و با هم مخالفشان کنند تا ملّت اتحاد پیدا نکند...
اغلب افرادی که از چنین دانشگاهی فارغ التحصیل می شدند اهداف استعمار را تأمین می کردند و هرگونه روحیه تحقیق و پژوهش از ذهن و فکرشان رخت بربسته بود، به مدرک، سودجویی مادی و تشخص کاذب اجتماعی فکر می کردند و از رشد معنوی، فضیلت های اخلاقی و کرامت انسانی کمتر بهره داشتند. در مشاغلی که بر می گزیدند به فکر مردم و حل مشکلات آنان نبودند بلکه به شغل هایی روی می آوردند که منافع شخصی را تضمین کند و رفاه مادی را فراهم سازد، هرگونه استقلال فکری، اعتماد به نفس و تکیه به خود، آرزویی بیش نبود. دانشگاهی این گونه از تربیت اسلامی بهره ای نداشت و علومی که در آن تدریس می شد گره ای از گرفتاری های مردم نمی گشود. بدین جهت امام خمینی می فرمایند: ...دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته شود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیت های اسلامی، نه این که تربیت کنند به تربیت های غربی... باید دانشگاهی اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود، در راه ملّت و در راه تقویت ملّت و با (ملاحظه) احتیاج ملّت همراه باشد. معنای اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و یک ملّت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم.
شهید آیت اللّه مطهری، شهید مفتح، شهید مظلوم دکتر بهشتی و شهید دکتر محمد جواد باهنر از جمله شخصیت های حوزوی و عالی رتبه بودند که با حضور در دانشگاه در تحقق این آرزوی امام تلاش کردند و همواره زحمات و جانفشانی این عزیزان تجربه ای موفق برای وحدت حوزه و دانشگاه قلمداد می گردد.

شهید مفتح در زمره عالمان دینی بود که علاوه بر تحصیلات در حوزه در سطح عالی و رسیدن به درجه اجتهاد بنابر ضرورتی که تشخیص داده بود، موفق گردید در دانشگاه هم، دانش اندوزی را تا درجه دکترا ادامه دهد، در واقع او هم به معارف اسلامی و فرهنگ حوزه آشنا بود، مسایل دانشگاه را هم می شناخت و با پشتوانه ای ارزشمند برای از بین بردن شکاف بین افراد دانشگاهی و حوزوی تلاش گسترده ای را آغاز کرد. او مسؤولیت عظیم گسترش ارزش های الهی را در میان دانشجویان پی گرفت و ضمن مقاومت در برابر فرهنگ وارداتی، افکار الحادی و اندیشه های متجددین، بذر ایمان و باورهای دینی را در روح و ذهن جوانان دانش پژوه، شکوفا ساخت و با پشتوانه ای ارزشمند از معارف ناب علوی در صحنه دانشگاه حاضر گردید تا فرا گیران را متوجه چشمه جوشان توحید بنماید. دانشگاه را برگزید تا تزکیه، تربیت الهی و رشد معنوی را با دانش و علوم تجربی قرین سازد و بر اثر تلفیق علم و ایمان از جوانان تحصیل کرده انسان هایی بسازد که استقلال فرهنگی و فرهنگ استقلال را در کشور تحقق بخشند.
دکتر مفتح علاوه بر تدریس در دانشکده الهیات و بسط زمینه های همکاری با شهید مطهری، بنا به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران، عهده دار برگزاری نماز جماعت در مسجد این مکان علمی شد، اقامه نماز با حضور دانشجویان و نیز سخنرانی های ارشادی ایشان پس از نماز، در ترغیب و جذب جوانان به سوی مسایل مذهبی و نیز کاهش شکاف بین روحانی و دانشجو بسیار تأثیر گذار بود. او که تربیت یافته مکتب امام خمینی بود بنا به تأکید و توصیه رهبر انقلاب با محیط دانشگاه ارتباط برقرار کرد و در تمامی جلسات علمی و تبلیغی خود اندیشه ها و افکار عالی امام را برای حاضران تشریح می نمود.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی راسخون


ارسال شده در مورخه: 27-9-1396